بازنشستگان سرمایه انسانی هر مجموعه
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۰۲۳۷۸
مدیرصندوق بازنشستگی به مناسبت گرامیداشت ۲۵ذیحجه «روز خانواده و تکریم از بازنشستگان» با محمد ابراهیم جعفری بازنشسته شرکت مخابرات دیدار کرد
به گزارش خبرنگار حوزه خانواده خبرگزاری برنا از خراسان جنوبی، مدیرصندوق بازنشستگی به مناسبت گرامیداشت ۲۵ذیحجه «روز خانواده و تکریم از بازنشستگان» با محمد ابراهیم جعفری بازنشسته شرکت مخابرات دیدار با اهدای لوح تقدیر از زحمات چندین ساله آنان قدردانی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باقری نژاد شمن تبریک روز خانواده و تکریم بازنشستگان بیان کرد: بازنشستگان را سرمایه انسانی هر مجموعه دانست و گفت: کسانی که سی سال از بهترین لحظات عمر خود را وقف خدمترسانی خالصانه کردند، همیشه در یادها ماندگار بوده و مایه مباهات و افتخار هر مجموعهای محسوب میشوند.
وی بازنشستگی را افتخاری مهم در دوره زندگی هر فرد دانسته و افزود:بازنشستگان منبعی از تجارب ارزشمند و خاطرات تلخ و شیرین گذشته هستند.
مدیر صندوق بازنشستگی عمل صادقانه و خدمت به مردم را لطف خداوند دانسته و افزود: هر کس که در راه خدا و خدمت به خلق قدمی بردارد، خداوند نیز او را هدایت و حمایت خواهد کرد.
محمد ابراهیم جعفری ضمن قدردانی از مدیرعامل صندوق بازنشستگی مسائل و مشکلات مختلفی که جامعه بازنشستگی با آن روبرو هست را بیان کرد. وی در پایان سروده در مدح بازنشستگان خواند لازم به ذکر است محمدابراهیم جعفری بازنشسته شرکت مخابرات شاعر توانمند بیرجندی متولد 1326 است
بنام خداوند آیینه ها-**-فروزنده ی مهر در سینه ها
بشنو ای شاغل خدای پرست
حرف یک کارمند باز نشست
از یکی ناتوان و پیر شده
وز حیات و زمانه سیر شده
بد و نیک جهان بسی دیده
عاقبت رفته پیر گردیده
گذرانده است عهد برنایی
رفته از جسم او توانایی
عمر کرده است با امید و هدف
زندگی کرده با وقار و شرف
سرد و گرم زمانه بس دیده
عاقبت رفته پیر گردیده
کرده عمرش براه خدمت صرف
مویهای سیه شده چون برف
اولش شغل بوده ونامی
یافته است اینچنین سرانجامی
این شنیدم یکی ز همکاران
بوده اندر اداره سرگردان
یکی از شاغلان شوخ و جوان
کرده بود این سخن به سُخره بیان
راستی پیر مرد زار و زبون
که سرت پنبه گشته است کنون
حال در این اداره کارت چیست
از برای تو هیج کاری نیست
آمد و شرح ماجرا می گفت
از دو چشم ترش گُهر می سُفت
ای عزیز دل من ای شاغل
مشو از کار این جهان غافل
این جهان هست و بود و خواهد بود
مرگ هم دیر و زود خواهد بود
فلک پیر سخت غدار است
بس عزیزی که آخرش خوار است
دل غمگین هیجکس مشکن
بشنو این پند دلپذیر از من
بهر خشنودی دل خونبار
حُرمت هر کسی نگه میدار
استمالت کن ای جوان از پیر
پیر همکار را مکن تحقیر
گر یکی شد زکار باز نشست
تو هم آخر شوی باو پیوست
اندرین دیر سست پایه که هست
بس بلندی که شد زمانی پست
دیده ام اقتدار شاهان را
صاحبان جلال و جاهان را
دیده ام ناز و کبر مغروران
شب امیران و صبح معزولان
دیده ام ظلم و جور جباران
نکبت و ذلت ستمکاران
عاقبت جمله زیر خاک شدند
در ته چاله و مغاک شدند
تا توانی برای خلق خدا
دست گیر و مشو ز خلق جدا
خرم آنکس به فکر دار بقاست
زندگی آستان مرگ و فناست
عارفان رخت از این جهان بستند
با خداوند خویش پیوستند
تو هم آماده باش روز وصال
زانکه دنیاست جای وهم و خیال
جعفری روز مرگ نزدیک است
دیگه کفگیر تو ته دیگ است
محمدابراهیم جعفری «بیرجندی»
انتهای پیام
خبرنگار:مرضیه شهریاری
آیا این خبر مفید بود؟
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: بازنشستگان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۰۲۳۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۳ دهه خدمت در مناطق محروم / بازنشستگی که خوشایند نیست
زوج معلم بجنوردی که ۲۹ سال است در نقاط محروم مرزی خدمت میکنند تا چند ماه دیگر بازنشسته میشوند؛ حضور سه دهه در روستا و خاطرات آن، این زوج را با زندگی شهری غریبه کرده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، معلم واژهای که هرکس میشنود حس امنیت و اعتماد سرتاپای وجودش را فرامیگیرد و با به یادآوردن مهربانی و تلاشهای آنها اشک از چشمان انسان فرو میریزد.
معلمی شغلی متفاوت است که انتخابش میتواند سبک و نحوه زندگی یک فرد را برای تمام عمر تغییر دهد؛ از ارتباط گسترده با دانشآموزان و والدینشان تا ماندن در جادههای پر از برف روستایی برای رسیدن به مدرسه، اینها خاطراتی هستند که برای معلمهای فداکار ثبت میشود.
به مناسبت روز معلم به سراغ یک زوج خستگیناپذیر فرهنگی رفتیم؛ خانم و آقای رضایی، معلمان با تجربهای که ۲۹ سال است در مناطق محروم و مرزی خراسانشمالی خدمت میکنند و تمام سختیهای آن را به جان خریدهاند.
آنها با روستاهای محروم و دانشآموزانش رفاقتی به درازای یک عمر دارند، رفاقتی که ثمره حضور و اقامتشان در روستا است؛ سی سال زندگی در روستا این زوج معلم را با شهر غریبه کرده است، دیگر حتی بعد از بازنشستگی نیز تمایلی برای زندگی در شهر ندارند.
خانم رضایی میگوید صفا، صمیمیت و سادگی مردم روستا حالمان را خوب میکند، او ترجیح میدهد با مردم و دانشآموزانی زندگی کند که معمولاً معلمها تمایل به ماندن در آنجا ندارند؛ معلمهای جوان هنوز مهر ابلاغشان خشک نشده، سودای رفتن به مناطق مرفه را در سر میپروانند.
۳۰ سال خدمت با یک روز غیبتآقای رضایی و همسرش از سال ۱۳۷۲ از طریق نهضت سوادآموزی، معلمی را شروع کردند و بعد هم معلم رسمی آموزشوپرورش شدند؛ تمام دوران خدمت را با یکدیگر و در یک مدرسه بودهاند، آقای رضایی چند سالی مدیر مدرسه شد، اما همسرش هیچگاه حلاوت کلاسداری را با میز مدیریت عوض نکرده است.
آنها میگویند ما با سیاست و اینکه چه کسی میآید و چه کسی میرود کار نداریم، ما معلم هستیم و تلاش داریم وظیفه اصلیمان را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم.
زن و شوهر گزارش ما، معلمی را شغلی منحصر به فرد میدانند که تفاوتی فاحش با دیگر مشاغل دارد، یک معلم به عنوان الگو و نمونه انسان کامل در پیش چشمان دانشآموزان به نظر میآید و همین مسئولیتش را دوچندان میکند.
خانمرضایی خاطرات زیادی از سالهای ابتدایی معلمی دارد، او میگوید: تا چند سال بعد از شروع به کار معلمی هیچ وسیلهای نداشتیم و بارها در میان برف و باران مجبور شدیم پیاده مسیرها را طی کنیم.
آنها هیچگاه دیر به مدرسه نمیرسند، زیرا با خود عهد بستهاند که هر هفته بعدازظهر جمعه به سمت روستا حرکت و هفته جدید را با طراوت و شادابی و به دور از خستگی شروع کنند.
خانمرضایی در مدت طولانی معلمیاش فقط یک روز غیبت در پرونده کاریاش به ثبت رسانده و باقی ایام همواره و با شوق، عمرش را صرف دانشآموزانش کرده است.
شیرینترین لحظات این زوج معلم زمانی است که دانشآموزان خود را در جایگاههای خوب و متعارف ببینند، بسیاری از کسانی که تا چند سال پیش در کلاسهای آنها مینشستند، امروز معلمانی هستند که راه استاد را در مسیر زیبای تربیت ادامه میدهند.
آنها میگویند اکنون دانشآموزان گذشته ما همچون پدر و مادر برایمان احترام قائلند و هنوز رابطه گرم و صمیمی گذشتهمان را داریم.
خانم رضایی در این ۳۰ سالی که معلم بوده، کلاس اول را بیشتر از همه پایهها تجربه کرده است؛ او ۲۲ سال از عمرش را با نونهالانی گذرانده است که به گفته خودش از باسواد کردن آنها حسی سرشار از لذت میگیرد که برایش قابل توصیف نیست.
آنها ۱۲ سال است که به روستای سوخسوی انقلاب در بخش غلامان آمدهاند و دیگر با دانشآموزان و اهالی آنجا همانند یک خانواده شدهاند. از گشتوگذارهایی که بعدازظهرها با دانشآموزانشان دارند تا رفتن به عروسیها و مراسم شاگردان، شیرینی و حلاوت معلمی را برای آنها دو چندان کردهاست.
خانم رضایی معتقداست حقوق معلمان کم اما با برکت است، او میگوید هیچکس نباید معلمی را به خاطر مسائل مالی انتخاب کند زیرا بیشترین آسیب را میبیند؛ آقای رضایی نیز باورش همین است و حقوق معلمها را متناسب با سختی کارهایشان نمیداند.
آنها چند ماه دیگر بازنشسته میشوند و این موضوع اصلاً برایشان خوشایند نیست؛ خانم رضایی بیشترین نگرانیاش از این است که باقی معلمان مثل آنها برای بچهها و اهالی روستا وقت نگذارند.